loading...
خادم الحجه
دوست بازدید : 78 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (2)

فاطمه 

"مشکاه" به حکم روایات حضرت زهراسلام الله علیها است ." زجاجه " به حکم روایات

حضرت زهرا سلام الله علیها است ؛ پس چراغ روی مشکاه است .

مشکاه ، نگه دار چراغ است ؛ قیوم چراغ است ؛ تکیه چراغ به چراغدان است ، به

جاچراغی است ؛ اگر او نباشد چراغ وارونه است . یازده امام تکیه شان به

فاطمه زهرا علیهاالسلام است . زجاجه و مردنگی ، مستحفظ و حافظ چراغ است

از خاموش شدن . حباب را می گذارند برای این که باد تاثیر نکند و چراغ را

خاموش نکند . حضرت زهرا آن مردنگی و زجاجه است که حافظ نور

 ولایت یازده امام بلکه دوازده امام است . دو شب وقت می خواهد که این

" بلکه " را برایتان توضیح دهم ؛ اما فرصت ندارم . نترسید سیدها! نترسید .

پدرتان امیرالمومنین ، به این حرف ها راضی است . مادرتان فاطمه ، پدرتان

علی را نگه داری می کرد . اگر حضرت زهرا سلام الله علیها نبود ، شیخین

و اطرافیان شیخین و آن ظاهرالصلاح ها ، علی را از بین برده بودند . فقط

حضرت زهرا بود که ولایت علی بن ابیطالب را نگه داری کرد . اگر او قدم

به میدان نمی گذاشت و توی مسجد نمی آمد ، و مانع ابوبکر نمی شد و ابوبکر

 را رسوا نمی کرد و خیانت او را بر مردم ثابت نمی نمود ، علی بن ابیطالب

 را برده بودند ، محو کرده بودند . او بود که آمد و گفت : « یاابن ابی قحافه!

افی کتاب الله ان ترث اباک ولاارث ابی؟!» او بود که فریاد زد : «ااهضم

تراث ابی و انتم بمزای منی و مسمع»(بحارالانوار؛ج29،ص226)

او بود که واقعیت آن کس را بالای منبر بود ، بر مردم ثابت کرد .

فهمیدید ؟ لذا علی بن ابیطالب وقتی که حضرت زهرا از مسجد برگشت به

حضرت فرمودند که یا «بقیه النبوه» نگفت «یا بقیه النبی»خوب دقت کنید

علما! یک شب بیشتر وقت ندارم و دلم می خواهد همین طور بگویم . التفات

فرمودید ؟ نگفت «یا بقیه النبی .» گفت :

                                                  یا « یابقیه النبوه.» دنباله ی پیغمبری .

                                                                              قسمتی از سخنرانی مرحوم حلبی
                                                                             درمسجدالنبی قزوین سال
1390ه ق

                                                                                منبع : کتاب ریحانه ی ملکوت

دوست بازدید : 58 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

«یکی از آثار انتظار فرج، همین پاک شدن است. کسی که منتظر ظهور امام زمان

«علیه­ السّلام» است، خودش را برای خدمت­گزاری به آن حضرت پاک می­ کند تا هر

 لحظه ­ای که آقا آمد، او پاکیزه و نظیف، مهیّای خدمت باشد. چون هر ساعتی ممکن

است صدای آن حضرت بلند شود زیرا ـ
یصلح الله امره فی لیلۀ ـ یعنی خداوند

امر فرج و ظهور او را یک شبه اصلاح می ­فرماید. پس شیعه همیشه منتظر

 و مهیّا است... انتظار فرج، با تقوا درست می ­شود نه با معصیّت و پلیدی

و کثافت روحی»

                                            گزیده ای از سخنان مرحوم حلبی

                                                            منبع : کتاب آفاق انتظار

 

انتظار

دوست بازدید : 51 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله که پیغمبر تمام امم و ملل الی یوم المحشر است ، به خوب

حرف زدن نمی نازد . جای تردید نیست که خوب حرف زده است . قرآن آنچنان

خوب حرف زده است ، که فصاحت عرب را عقب انداخته است . ولی حضرت

خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله به خوب حرف زدن قرآن تحدی نمی کند ، بلکه به علم قرآن

و هدایت و رحمت و موعظه بودن قرآن و به راه انداختن بندگان به طرق کمال ،

 تحدی و داوطلبی می کند .

بله قرآن فصیح است،عربی مبین است ... ولی درعین حال،شان پیغمبرصلی الله علیه وآله

اجل است از این که به خوب حرف زدن قرآن تحدی و داوطلبی کند . بلکه آن

حضرت به علم قرآن داوطلبی کرده است . البته نمی خواهم فصاحت قرآن را

انکار کنم . قرآن خودش می گوید که عربی مبین است ، یعنی عربی فصیح و

خوب حرف زده است . این ملا خوشگل است اما به خوشگلیش داوطلبی

 نمی کند ، بلکه به ملاییش داوطلبی می کند . این کتاب می گوید من ملا هستم .

من دارای علوم اولین و آخرین هستم .{هودآیه14} من به ظاهر و باطنم یک شعله ی

علمی آورده ام که از پیدایش بشر تا پایان دنیا ، این چنین شعله ی علمی در

 روی این کره ی زمین پدید نیامده و پدید نخواهد آمد ...




                                                                                                 گزیده ای از سخنرانی مرحوم حلبی
                                                                                              حدود چهل سال پیش مسجد سید اصفهان
                                                                                                 منبع : کتاب مجالس نبوت و قرآن

 

قرآن

دوست بازدید : 50 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

باب الله امام زمان علیه السلام است . همین قدر که به من ناچیز التماس دعا می گویی

و درخواست می کنی ، همین قدر به خود امام زمان علیه السلام بگو و عرض نوکری

کن و بگو : نوکرت هستم و تو آقای من هستی .

همه ی خرج های غلام ونوکر به گردن آقا و ارباب است . اگر گرسنه باشد ،

برهنه باشد ، بیمار باشد ، خانه بخواهد ، همسر نداشته باشد ،  تمام این ها به

عهده ی ارباب است که او را سیر کند ، بپوشاند ، مداوا کند ، منزل بدهد و

 همسر
برایش بگیرد . به آقا بگو من نوکر شما هستم و شما ارباب من هستید ؛

آخر به شما برمی خورد که نوکرت گرفتار باشد ! بده آقا . اگر رفتی و گفتی

و اثری ندیدی بر من نفرین کن .

برو در خانه ی امام زمان علیه السلام ؛ مثلا اگر به سامرا رفتی ، به سرداب مطهر

 که خانه ی پدری امام زمان علیه السلام بوده برو ، به در خانه ی ملکی امام زمان

علیه السلام
برو . بگو آمده ام و رها نمی کنم . نوکر کجا باید برود ؟ پیش آقا .

فرزند کجا باید برود ؟ پیش بابا . رعیت باید کجا برود ؟ پیش ارباب و شاگرد

کجا باید برود ؟ پیش معلم . شما آقا و مولا و معلم و ارباب من هستید ؛ تا نگیرم

نمی روم . اگر چه بچه ی چموشی هم هستم و دل شما از دست من خون است

و خودم هم معترفم
                                 اما با تمام این ها کجا بروم ؟

                                                

                                                    « گزیده ای از سخنرانی مرحوم حلبی
سال 1347 ه ش زاهدان»

                  « منبع : کتاب آفاق انتظار»

 

امام زمان

دوست بازدید : 51 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

بنده به کنیسه ی آن ها رفته ام  . خیال نکنید که من فقط آخوند منبری و

مسجدی هستم . من به کلیسا و کنیسه رفته ام . من به همه ی این سوراخ ها

 سر کشیده ام ، من بیخود حرف نمی زنم . خدا شاهد است که در سرتاسر

این جماعت ، یک جلسه مانند جلسه ی دعای ابوحمزه ی ثمالی شما اهل

اصفهان ، نیست ! در دنیا یک جلسه این گونه نیست . یک جلسه مثل دعای

کمیل شما در یکی از تکایای تخته فولاد ، در میان همه ادیان دیگر نیست .

یک جلسه مثل جلسه ی دعای ندبه و دعای سمات شما در روز جمعه ، این

 حالت ناله وتوجه به خدا ، در هیچ جا نیست . نه در میان نصاری و نه در

میان یهود ، چنین جلساتی یافت نمی شود . شما قدر خودتان و مذهبتان و

آخوندها و روحانیون مذهبتان را نمی دانید . چون به دین های دیگر سری

نزده اید . اگر زیر اخیه ی کشیش ها بیفتی ! آنقدر این ها خرسواری می کنند!

آنقدر دکتر ها و مهندس ها را زیر رکاب می کشند و بر آن ها مهمیز می زنند

 و از شیر وپنیر و پشم یشم وهمه چیز آن ها می دوشند !...از آن ها پول

می گیرند و گناهانشان را می بخشند . نان تقدیس به آن ها می خورانند . خدا

به خلق آن ها می کنند...والله نجیب ترین روحانیون دنیا ، همین آخوندهای شما

هستند . این بدبخت ها که از شما بهره برداری نمی کنند! ...

                                                                                « گزیده ای ازسخنرانی مرحوم حلبی

                                                                              حدود 40 سال پیش مسجد سید اصفهان »

                                                                                    منبع کتاب مجالس توحید فطری

 

دعا

دوست بازدید : 84 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

 

 

تهمتمطلبی ذهنم را به خود مشغول کرده بود ، هر چه فکر می کردم نمی توانستم

به سوالاتم پاسخ دهم . مسئله به گونه ای بود که با کسی هم نمی توانستم

درباره اش صحبت کنم .

و اما مسئله ؛ مدتی بود که با دوستانی مذهبی و امام زمانی آشنا شده بودم .  

به همراه ایشان در جلسات اعتقادی و فعالیت های مذهبی در سطح جامعه شرکت

 می نمودم . اما هرچه آشنایی من با این مجموعه و اساتید آن بیش تر می شد

سوالی ذهنم را مشغول می کرد. وقتی به تاریخ معاصر رجوع می نمودم

مجموعه ای به این صورت را نمی توانستم پیدا نمایم که افراد آن علی رغم

مشاغل روزانه خود با عشق و علاقه ی خاصی به فراگیری و نشر کلام

اهل بیت علیهم السلام بپردازند از طرفی کارهایی که صورت می گرفت نشان از

قدمت این مجموعه داشت . فقط یک مجموعه بود که آن هم امکان نداشت ،

منظورم انجمن حجتیه است ؛ چراکه می گفتند آن ها معتقد به ترویج ظلم و

ستم برای ظهور امام زمان علیه السلام هستند ، آن ها ضد انقلاب هستند و پشت سر

 عناصر آن بدگویی می نمایند و خیلی مسائل دیگر .

خوب مدتی گذشت تا این که یک روز یکی از اساتید به این مشغله ی ذهنیم

پایان داد و همه چیز برایم روشن گشت . آری این مجموعه همان انجمن حجتیه

بود و برایم مسجل شد که آن چه در جامعه ی ما درباره ی ایشان می گویند جز

مشتی دروغ و تهمت چیز دیگری نیست ...

امیرالمومنین علیه السلام :

«ای مردم آن کس که از برادرش اطمینان و استقامت در دین و درستی راه و

رسم را مشاهده کند، باید به سخنانی که این و آن درباره ی او می گویند،

گوش فرا ندهد.

آگاه باشید، گاهی تیرانداز تیرش به خطا می رود، سخن باطل فراوان گفته

می شود، ولی سخن های باطل نابود خواهد شد. و خداوند شنوا و گواه است.

بدانید بین حقّ و باطل بیش از چهار انگشت (فاصله ی بین گوش و چشم)

فاصله نیست. باطل آن است که بگویی شنیدم و حقّ آن است که بگویی دیدم

                                                                           «خطبه ۱۴۱ نهج البلاغه»

 

ali

دوست بازدید : 226 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

اسلام با شرایط مخصوص و معینی جهاد ابتدایی با کفار را تجویز کرده و فتح

ممالک و بلاد را خواستار شده ، ولی نه از جنبه ی مادیت و توسعه ی آب و

خاک ، بلکه از نظر تهذیب و تربیت افراد بشر و هدایت کردن اقوام و ملل و

در حقیقت فتح ممالک ظاهریه را مقدمه ای از برای فتح مداین قلوب قرار داده

که واسطه ی فتح و پیروزی لشگر سلاح ، فورا سپاه اصلاح یعنی علما و خطبا

و دانشمندان دینی وارد شوند و حقایق قرآن و معارف اسلام را به گوش آنان

برسانند تا شهرستان های قلوب و مداین ارواح از نعمت های قرآن برخوردار

شوند ، و به آداب اسلامی مهذب گردند .

از این جهت است که جهاد را تحدید به حدود معینه از حیث نفرات و رئیس

و مرئوس و کیفیت مقاتله نموده است ؛

اولا، زمامدار و فرمانده ی لشگر یا باید معصوم از گناه باشد مانند نبی و

وصی ، یا ملکه ی عدالت و تقوی داشته باشد که تا جنگ مجاهدین حیوانی

 و سبعی و شهوی نباشد ، بلکه در همه حال ملاحظه ی خدا و حقیقت شود .

ثانیا، باید قبل از جنگ ، دشمن را دعوت به دین اسلام کنند ؛ اگر قبول کرد

جنگ ساقط است و اگر دشمن از اهل کتاب بود و جزیه را قبول نمود ، باز

 هم جنگ ساقط است .

ثالثا، اگر دشن حاضر شد که عقد مهانه ، یعنی پیمان متارکه جنگ تا مدت

معین ببندد ، یا عقد زمام  و امان ببندد که در امان مسلمین باشد تا کلمات

مسلمانان را بشنود یا عقد صلح ببندد ، ... در تمام این موارد مجاهدین باید

دست از جنگ بردارند .

رابعا، در صورت وقوع جنگ نباید مجاهدین اسلامی مکر وغل و غش و

تقلب کند ؛ نباید پیرمرد سالخورده ، بچه ی تازه سال و زن را بکشند ، و به

وسیله ی بستن آب و یا مسموم نمودن آب و غذا نباید شهری و قلعه ای را

فتح کنند .

پس ، از این حدود و قیود و هزاران شروط دیگری که در کتب فقهی مکتوب

 است ، به خوبی معلوم می شود که اسلام کشور گشایی ظاهری را به مقصد

عالی و هدف مقدس بالاتری خواستار است ، که آن عبارت است از تربیت

روحی کفار و مشرکین ، به طوری که اگر آن هدف بدون نبرد و جنگ حاصل

شود جهاد ساقط خواهد بود . . .

«گزیده ای از سخنرانی مرحوم حلبی سال 1328- مشهد مقدس »

 

جهاد

دوست بازدید : 59 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

چه بگویم از استاد عزیزی که آن چنان شیفته ی امام عصر علیه السلام بود که

هر هنگام که ضرورت می دید ، بی هیچ ملاحظه حتی در محضر بزرگان

دین ، آن چنان بی محابا در زمینه ی نام و یاد آن حضرت سخن به میان

می آورد که انسان از این همه تهور و بی باکی در شگفت می شد ؟! از آن

میان داستان ملاقات و گفتگوی ایشان در سنین جوانی با مجع عظیم جهان تشیع

 مرحوم آیه الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی طاب ثراه معروف است که

 چگونه - آن گاه که به خلوت ایشان راه یافت و امکان گفتگوی آزاد دست داد

- درباره ی ضرورت پرداختن واقعی به امام عصر عجل الله فرجه چنان غوغایی برپا

کرد که نه تنها خود گریست بلکه دانه های اشک بر چهره ی فرتوت آن پیرمرد

 بزرگوار نیز در غلتاند و آن قدر گفت و گفت و گریست و گریاند تا سرانجام

آن مرجع پاک نهاد ، خود گزارشگر یکی از تجلیات شگرف مولایمان بر آن

 روحانی والا مقام گردید . . .

                                                                          منبع : کتاب آفاق انتظار

 

امام زمان

دوست بازدید : 89 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

چه بگویم از روحانی والامقامی که بر ارج و قدر کارش در زمینه ی تبلیغ و

 ترویج معالم دین و دفاع و پاسداری از حریم ولایت امام عصر علیه السلام همه و

 همه ی آیات عظام معاصر او ، از مرحوم آیه الله العظمی بروجردی رحمه الله به

بعد ، بی هیچ استثنا ، مکررا زبان و قلم به تاییدش برگشودند و شفاهی و کتبی ،

 ضمن تقدیر از او و کارهایش ، پیروان خویش را به مصرف سهم مبارک امام

عجل الله فرجه و نذور و زکات ها و دیگر وجوه بریه در این راه تشویق و تحریض

می نمودند! 

آن هنگام که مرحوم آیه الله العظمی سید محسن حکیم رحمه الله در مکه ی معظمه

با ایشان از نزدیک روبرو شد ، وی را در آغوش کشید و ضمن بیانات خود

این چنین فرمود :

                                    «شما اسباب افتخار و سربلندی ما شده اید ! خدا از

                              شما راضی ، پیامبر از شما راضی ، امام زمان از شما

                             راضی است و ما هم از شما ممنون هستیم . »

 

                                                                                                        منبع : کتاب آفاق انتظار

 

امام زمان

دوست بازدید : 90 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

همه ی ما به یاد داریم که هیچ چیز همانند دریافت خبر راهیابی و بازگشت

گم کرده راهی به دامان اسلام و تشیع آن استاد گرانمایه را شادمان نمی نمود.

همه به یاد داریم آن شادی را هنگام نجات جوانی در آستانه ی سقوط به

ورطه ی هلاکت بی دینی ، در چشم هایش موج می زد .

همه به یاد داریم که هیچ چیز همانند برگزاری کلاس درس دین و توسعه ی

آموزش و پرورش دینی در گوشه و کنار کشور ، او را دلخوش نمی ساخت .

همه به یاد داریم که هیچ گاه از پای نمی نشست و در پرتو هدایت های عمومی

که در سایه ی منابر خویش در نقاط مختلف کشور نسبت به مردم داشت ، به

هرکجا که پا می گذاشت و به هر شهرو دیاری که می شتافت ، علاوه بر

سخن راندن بر فراز منابر و نشر معارف دینی و زبان گشودن به موعظه و

 نصیحت ، می کوشید تا جمعی نخبه ، هرچند انگشت شمار ، فراهم آورد و

کلاس درسی برپا نماید و بذری بکارد و تا آنجا که می تواند خود و سپس

پروردگانش آن را آبیاری نمایند .

چه بگویم از آن خطیب دلسوخته ای که منابر آموزنده و هشیارکننده اش ،

در هر موقعیت اجتماعی ، سخت موثر می افتاد ؟ آن سال که ماه رمضانی

را در کرمان ، به دعوت روحانی والا قدر و مبرز استان مرحوم مبرور

آیه الله صالحی کرمانی رحمه الله منبر رفت - هنگامی که پس از برگزاری بالغ بر

 60 منبرشهررا ترک نمود - کسی از معارضان منصفش در زمینه تاثیرگزاری

 منابر پرفیض او در جمله ای ساده و کوتاه چنین گفت :

                        « این پیرمرد به شهر ما آمد و طی یک ماه منبر ،

                         مردم را شستشو داد و رفت .» 

                                                                                                        منبع : کتاب آفاق انتظار

 


دوست بازدید : 51 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

استاد بی هیچ ریا و تظاهر آن هنگام که ما را از گذشته ی ایام آگاه می نمود

 محیط سرد و بی روحی را سراغ می داد که از نام و یاد امام عصر علیه السلام

کمتر خبری در کار بود . او همواره یاد مرحوم حجه الاسلام والمسلمین آقای 

حاج شیخ محمد تهرانی رحمه الله را گرامی می داشت که با به راه انداختن هیجان

و شور و حماسه و احساس در پهنه ی شعائر دینی ، نیمه ی شعبان را از

حالتی تشریفاتی و سرد به صورت عیدی زنده و فعال در آورد و چراغانی و

برپایی طاق نصرت ها را از منطقه ی او در مسجد صدریه و همراهان آن

بزرگوار در جنوب شرقی تهران آن روز آغاز شد و به سرعت توسعه یافت

تا  جایی که امروز گستره ی این شادی را در جای جای کشور خود شاهدیم و

باز دوستان به یاد دارند که از سر خضوع ، پروردگان مکتب خود را خطاب

می نمود که :

                     «شما هم در عرصه ی فرهنگ دینی و باور های اعتقادی

               به ویژه امام عصر عجل الله فرجه به صورت پشتوانه ی قوی فرهنگی

              در دفاع منطقی از حریم ولایت آن بزرگوار درآمدید و این

              موضوع سبب شد تا نام و یاد صاحب الزمان ارواحنا فداه در جامعه و

              دردو پهنه ی شعائر و معالم رونقی افزون تر و چشم گیرتر یافت

              و مردم بهتر و بیش تر نسبت به آن امام همام معرفت پیدا کردند .»

                                                                                                      منبع : کتاب آفاق انتظار

 

امام زمان

دوست بازدید : 53 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

وقتی بالغ بر 40 سال پیش در اولین ظهر رمضان در مدرسه ی علمیه صدر

 در تهران میان جمعی که اکثر آنان را طلاب علوم دینی تشکیل می دادند بر

فراز منبر قرار گرفت و به شیوه ی مرسوم خویش به دنبال خطبه ای که به

شیوایی و با دلی سوزان و اشک ریزان می خواند ، مردم را به نام نامی

امام زمان علیه السلام از جای بلند نمود تا به تبعیت از حضرت ثامن الحجج علیه السلام

به هنگام شنیدن لقب مخصوص آن حضرت[قائم] برخیزند و نسبت به آن

بزرگوار ادای احترام نموده و به او متوسل شوند و زبان به صلوات گشایند ،

 بی خبران این وادی تعجب نموده دراین اندیشه فروافتادندکه موضوع چیست؟!

دوستان و آشنایان به خوبی به یاد دارند که آن بزرگوار گاهی که خاطره ی

این منبر و برخی پیامدهای ناگفتنی آن را به یاد می آورد ، سخت بر می آشفت

 و از این که در عاصمه ی تشیع ادای چنین احترام و تکریم ساده ای ، آن هم

نسبت به محور و مدار هستی و ولی نعمت همگان ، با شگفتی و سوال و ابهام

روبرو می شود بر خود می لرزید ...

                                                                                   منبع : کتاب آفاق انتظار

 

آیه الله حلبی

دوست بازدید : 35 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

چه گونه است که برای دیرکردن فرزندت دعا می کنی که : خدایا او را سالم

و زود به من برسان ؛ اما برای پدر مهربانی که هزاران هزار مرتبه مهربان تر

 از دیگر پدر هاست ، اربابی که هزاران درجه مهربان تر از ارباب های

ظاهری است و به ما عنایت دارد ، پادشاهی که میلیاردها درجه مهربان تر از

 دیگران به رعیت خویش است و آمدنش دیر شده ،بی تفاوتی ودعا نمی کنی؟!

اگر کسی بالای منبر «اللهم عجل فرجه» گفت ، حداکثر یک آمین می گویی ؛

اما آیا شده است که سوخته باشی و از خواب بپری و بگویی : « خدایا این

مسافر ما دیر کرده ؛ او را برسان» ؟ اگر این گونه شدی خوشا بر احوالت !

 به جان خودم سوگند ، اگر کسی چنین دلی داشته باشد و چنین قدمی بردارد ،

امام زمان علیه السلام چشم دلش را باز می کنند و ایمانش را محکم می نمایند

(کمال الدین/ص348/ح1) و گره از کارهای او برطرف می کنند .

به خدا قسم ، برای گشایش کارها و باز شدن گره ها راهی صاف تر و

محکم تر از امام زمان علیه السلام نیست . این شیطان است که ما را از آن راه

و صراط مستقیمی که خدا برای ما باز کرده منصرف و منحرف می کند. . .

                     « گزیده ای از سخنرانی مرحوم حلبی سال 1347 ه ش زاهدان»

                               « منبع : کتاب آفاق انتظار»

 

امام زمان

دوست بازدید : 108 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

شیعیان بشری امیرالمومنینعلیه السلامهمان هایی بودند که نام بردم وهمچنین کسانی

که مانند آن ها هستند ، مقدس اردبیلی ، شیخ مرتضی انصاری ، علامه ی

بحرالعلوم ، سید رضی و سید مرتضی ، این بزرگواران شیعیان بشری

امیرالمومنین علیه السلام هستند .

خیال کرده اید شیعیان امیرالمومنین علیه السلام همین ها هستند ؟! این ها شیعیان

 امیرالمومنینعلیه السلامدررتبه ی بشریت ودرمقام بشریت امیرالمومنینعلیه السلامهستند.

حضرت علی علیه السلام مقاماتی دارند و در هر مقامی نیز شیعه هایی دارند .

 در مقام ملکوتی و روحانی علی علیه السلام جبرئیل یکی از شیعیان اوست .

ملائکه شیعیان او هستند . « روح » شیعه ی اوست . « روح » بالا تر از

ملک است ، یک سنخ موجود است که از عالم « امر » است . « یسالونک

 عن الروح قل الروح من امر ربی »(اسراء/85) این آیه اجمال و ابهامی ندارد.

روح از بالای عالم «امر» است . آن ها شیعیان حضزت علی علیه السلام در

مقام ملکوتی او هستند .

حضرت امرالمومنین علیه السلام که فقط مال ما بشر ها نیست . آن بزرگوار هم

مال بشر است هم مال جن و هم مال ملک و هم مال روح است . در تمام

این مقامات نیز حضرت علی علیه السلام پیشوا هستند . در تمام این مراحل 

 حضرت علی علیه السلام امام هستند . شیخ ازری چه خوب سروده است :

و هوعلامه الملائکه فاسئل     روح جبرئیل عنه کیف هداها  

انما الکائنات نقطه خط            بیدیه نعیمها و شقاها

حضرت امیرالمومنین به مقام روحانیتشان ، امام ملائکه هستند .

« سبحنا فسبحت الملائکه،هللنا فهللت الملائکه. . . »(بحار/ج35/ص29/روایت25/ب1)

روایت در این زمینه زیاد است . آن ها شیعیان حضرت علی علیه السلام هستند .

باز آن ها هم درجاتی دارند . در روایت صحیح می فرماید : وقتی که موسی

 درخواست رویت نمود،به یکی ازشیعیان کروبی حضرت علیعلیه السلامامر شد

 کروبیین یک دسته از فرشته ها و ملائکه ی بسیار مهم هستند ، آن ها فقط

شیعه ی امیرالمومنین علیه السلام هستند ، دیگر بین آن ها سنی نیست ! شیعه و

سنی فقط بین بشر است . در بین ملائکه سنی یافت نمی شود . بین اجنه نیز

هستند . در ملکوت سفلی که جن باشند ، سنی هم هست ، اما در ملکوت

علیا که ملائکه هستند ، عمری در آن جا نیست ، همه علوی هستند . کروبیین

 شیعیان خاص حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نشئه ی بالا هستند . 

در روایت می فرماید: به یکی از شیعیان کروبی امیرالمومنین علیه السلام امر شد

که بر کوه جلوه کند ! آن شیعه ی کروبی بر کوه جلوه کرد !(تفسیرصافی/ج1/ص610)

تجلی شیعه ی کروبی حضرت مولا چنان بود ، که کوه از هم پاشیده شد و 

موسی علیه السلام بر زمین افتاد . این ها روایاتی با سند صحیح است . هر کس 

بخواهد این سخنان را انکار کند اطلاع روایی ندارد . . .

                 "فرازی از سخنرانی مرحوم حلبی حدود چهل سال پیش در اصفهان
                           منبع : کتاب مجالس حضرت امیرالمومنین
علیه السلام "

شیعه

دوست بازدید : 40 سه شنبه 16 خرداد 1391 نظرات (0)

روایتی داریم که سندش هم صحیح است . این چرت و پرت های بچه های

جعلق بزغاله را گوش ندهید ! این ها نه روایت دیده اند ، نه مدارک علمی

دارند ، نه حتی قوانین حکمی وفلسفی را صحیحا بلد هستند، نه سیرعرفانی

 و کشف و شهودی دارند . یک مشت بچه ای هستند که چهارتا کلمه ی

سطحی آیا به گوششان خورده باشد یا نخورده باشد ، آن وقت منکر این

 مطالب می شوند ! این انکار به خاطر کودکی آن هاست . روایتی داریم

 که بیان می کنیم .

حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شیعیان زیادی دارد . یک دسته ازشیعیان او

بشری هستند مثل سلمان ، مقداد ، ابوذر ، حذیفه ، ذوالشهادتین مالک اشتر

 و کمیل . این ها شیعیان بشری او هستند . ما نیز "شیوه"ایم نه شیعه ! ما

شیوه ی شیعیان هستیم ، فقط یک اسم تشیع به خودمان بسته ایم !

البته به همین اسم هم افتخارمی کنیم .ازکجا گفتم که ما شیعه واقعی نیستیم ؟

شیعه یعنی کسی که دنبال می رود . مشایع و مشیع را شنیده اید ؟ تشییع

جنازه یعنی این که به دنبال جنازه بروی. هرجا جنازه می رود ، این مشایع

هم به دنبالش می رود.

شیعه ی علی علیه السلام یعنی کسی که به دنبال آن بزرگوار می رود .

 آیا به راستی ما به دنبال حضرت امیرالمومنین علیه السلام می رویم ؟

دراین چند شب ، به چند خانه ی فقیر و بی بضاعت از ارحام و همسایگان

 و برادران دینی خود سرزدید و به آن ها رسیدگی کردید ؟ اگر شما شیعه ی

 علی بن ابیطالب علیه السلام هستید پس گریه های شبانه ی شما ازخوف خدا کو؟

کوآن عبادت های عظیم علی بن ابیطالبعلیه السلام؟چرا نمونه اش درما نیست ؟!

 ما«شیوه»هستیم.بگذرم.البته همین محبت هم خوب است.به همین اسم شیعه

بودن هم افتخار می کنیم و ان شاء الله همین مایه ی نجات ما خواهد شد .

                      "فرازی از سخنرانی مرحوم حلبی حدود چهل سال پیش در اصفهان
                           منبع : کتاب مجالس حضرت امیرالمومنین
علیه السلام "

 

ali

دوست بازدید : 49 یکشنبه 14 خرداد 1391 نظرات (0)

آیات توحیدی صد آیه است . آن ها قرآن را نمی فهمند ، در قرآن تدبر

نمی کنند . قرآن می فرماید : تمسک کردن و پیروی کردن اولیاء و اربابی

که از جانب خدا هستند عین توحید است . آنچه شرک است تمسک کردن

به اولیاء از غیر خداست ، اولیائی که خدا معین نکرده باشد . خدا هم به لسان

خلفایش ، اولیاء خود را معین می کند . خدا که در گوش بنده حرف نمی زند .

 خدا در قرآن و از دهان پیامبر و دوازده امام علیهم السلام حرف زده است .

آن چه اینها گفته اند ، خدا فرموده است .

حال ببینید خدا و پیامبر و ائمه علیهم السلام چه می گویند . اگر این ها طرق و

وسایلی را معین کردند و ما آن وسایل را در دست بگیریم ، این عین

توحید است . یا علی علیه السلام گفتن ، یا محمد صلی الله علیه و آله گفتن ، یا حسن و یا

حسین علیهماالسلام گفتن عین توحید است . اما ما یا عمر نمی گوییم ، یا ابابکر و

 یا عثمان یا معاویه و یا یزیدنمی گوییم! چون خدا آن ها را معین نفرموده

است . آن چه را خدا معین کرده است آن چیز "من الله" است . آن چه که

 "من دون الله" باشد شرک است . بت "من دون الله" است ، ستاره

" من دون الله" است . وسیله قرار دادن این چیزها شرک است .

اما وسیله قرار دادن ارواح انبیاء علیهم السلام و امام عصر علیه السلام شرک نیست

چون این ها "من الله" هستند .

خدایا به ذات مقدست ، همه ی ما را موحد به توحیدی که خودت فرموده ای ،

 قرار بده ! ما را تابع اهواء و امیال نفسانی و حرف های شیطانی و

جاهلانه قرار مده !

                   
                     "فرازی از سخنرانی مرحوم حلبی حدود چهل سال پیش در اصفهان
                           منبع : کتاب مجالس حضرت امیرالمومنین علیه السلام "

 

یا محمد و یا علی گفتن عین توحید است

دوست بازدید : 57 یکشنبه 14 خرداد 1391 نظرات (1)

و کل شیء احصیناه فی امام مبین (یس/12)

این آیه ای که خواندم در سوره ی مبارکه ی یس است و مربوط به جنبه ی

علمی امیرالمومنین علیه السلام است . در دعای اللهم عرفنی نفسک(بحار/ج53/ص187)

این مطلب واضح می شود که معرفت ، از معرفت خدا آغاز می شود و از

راه معرفت خدا ، پیامبر خدا شناخته می شود و بالاخره از راه معرفت پیامبر

 خلیفه و وصی پیامبر شناخته می شود .


عقل اول راند بر عقل دوم        ماهی از سر ، گنده گردد نی ز دم

 

پس از راه خدا دانستیم که پیامبرش حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله است و

 اکنون از راه حضرت خاتم الانبیاء وصی او را بدست می آوریم .

 وصی پیامبر آن کسی است که عالم وعارف به معارف وعلوم پیامبر صلی الله علیه و آله

 باشد . علوم پیامبر در ظاهر و باطن قرآن جمع است . هرکس که علوم پیغمبر

را داشته باشد ، او وصی و جانشین پیغمبر است ، و در بین کسانی که مدعی

خلافت و وصایت شدند ، هیچ کس به غیراز مولای ما حضرت علی علیه السلام

دارای نشان وصایت نیست . نشانه ی وصایت و خلافت ، علم به قرآن است .

هر کس عالم به علوم قرآن بود ، معارف توحیدی ، مبدا و معادی ،

معارف رسالتی ، معارف نفسی ، معارف آفاقی ، احکام اسلامی ،

فضایل و اخلاق اسلامی ، اجتماعیات اسلامی ، سیاسیات و

اقتصادیات اسلامی ، معاملات و عبادات اسلامی را بداند ،

وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله است و ال فلا .

اگر مردم جمع شوند و کربلایی محمد تقی را انتخاب کنند ، با این اجتماع مردم

 او جانشین پیامبر نخواهد شد . . .

 

علی بن ابیطالب

 

 

دوست بازدید : 90 یکشنبه 14 خرداد 1391 نظرات (0)

آقایان علما! در حدیث فقه الرضا علیه السلام که شیخ صدوق نقل می کند

 آمده است : امام صادق علیه السلام فرمودند :

"ولوان عندافتتاح الصلوه ذکرالله وذکررسوله"(مستدرک الوسائل/ج4/ص133/ح14313)

وقتی می خواهی وارد نماز شوی ، هنگام گشودن در نماز ، به یاد خدا

و پیامبر صلی الله علیه و آله بیفت ! در خاطر خودت ذکر خدا و رسول را

خطور بده . "واجعل واحدامن الائمه نصب عینک" . این حدیث ،

دست آویز صوفی های مزخرف شده و آن احمق ها می خواهند

با این حدیث ، در نظر گرفتن صورت مرشد را در هنگام نماز

درست کنند !

احمق ها این حدیث را نفهمیده اند . حضرت می فرماید :

" واجعل واحدا من الائمه نصب عینک" و این کار درباره ی

افتتاح الصلوه است ، نه برای داخل نماز! پیش از شروع به نماز ،

 یکی از امامان را جلوی چشمت قرار بده ، ببین او چطور نماز

 می خواند ، ببین او چطور خاشع و خاضع عندالله است .

آن ها هنگام گرفتن وضو لرزه بر اندامشان می افتاد .

پیامبرصلی الله علیه و آله وقتی وضو می گرفت، آن قدر حالش منقلب می شد

 که نفس پیامبرصدا می کرد!مثل آبی که درحال جوشش صدا می کند.

در حال وضو نفس در گلو مثل صدای جوشش آب صدا می کرد و

 رنگ ایشان متغیر می شد . به پیامبر می گفتند : یا رسول الله

 این چه حالتی است که بر شما عارض شده است؟ می فرمود :

 می خواهم در محضر پادشاه بسسیار بزرگی حاضر شوم !

امام زین العابدین علیه السلام هم همینطور بودند .

در حال نماز بودند که بچه شان در چاه افتاد ، اطرافیان داد و فریاد

کردند ، اما نماز امام علیه السلام قطع نشد ...


                  "فرازی از سخنرانی مرحوم حلبی حدود چهل سال پیش در اصفهان
                           منبع : کتاب مجالس حضرت امیرالمومنین علیه السلام "


دوست بازدید : 34 یکشنبه 14 خرداد 1391 نظرات (0)

خدا پیامبر صلی الله علیه و آله را واسطه و وسیله قرار داده است .

خدا حضرت علی علیه السلام را به لسان پیامبر و ائمه علیهم السلام  وسیله قرار

 داده است . ائمه علیهم السلام را وسیله قرار داده است ، اما شیخ ارشاد ،

 قطب و صاحب تخت را که مردم را به زیر خرقه ی خود فرا می خواند ،

 وسیله قرار نداده است . لذا زیر خرقه اش نمی رویم . عبای بنده از

خرقه ی آن ها پر برکت تر است . خدا علمای دین و فقهای عاملین

(نه هر معممی) را وسیله قرار داده است . " من کان من الفقهاء

صائنا لنفسه ، حافظا لدینه ، مخالف علی هواه ، مطیعا لامر مولاه..."

خدا او را وسیله قرار داده است . فرموده است که نگاه به چهره ی چنین

 عالمی عبادت است . احترام به او احترام به خداست ، توهین به او توهین

 به خداست . گفته است به دعای او تبرک جویید . اما نسبت به دیگران

فرمانی نداده است.

خدا نگفته است از"پیر"وازنفس"فقیر مولا!"استمداد کنید...
                   
                 "فرازی از سخنرانی مرحوم حلبی حدود چهل سال پیش در اصفهان
                           منبع : کتاب مجالس حضرت امیرالمومنین علیه السلام "

 


دوست بازدید : 41 یکشنبه 14 خرداد 1391 نظرات (0)

چند سالی است که نوشتن بر ضد انجمن حجتیه در روزنامه ها وسایت ها ،
 
و سخن راندن سخنرانان در مکان های گوناگون علیه آن شدت یافته است .

چیزی که تعجب مرا برانگیخته این است که اگر انجمن و اعضای آن در

خدمت اهداف استعمار و دشمنان گام بر می دارند علت بدگویی عناصر

وابسته به همین استعمار و دشمنان از انجمن چیست؟ انجمنی که از افرادی

 مومن که از کار و زندگی و مال خود زده اند در راه اعتلای نام اهل بیت

 علیهم السلام و مبارزه با دزدان عقیده ! حال آیا درست است که بر مبنای

شایعاتی که منبع نشر آن ها نامعلوم است به ایشان تهمت زنیم و بجای

 یاریشان در این کار خطیر اسباب گره افتادن در کار و رنجش ایشان را

فراهم آوریم؟! مگر نه این است که در دین ما تاکید بر برائت افراد از

 گناه است مگر خلافش ثابت شود ، حال چگونه برخی ایشان را بی هیچ

 سندی متهم به اندیشه ی تروج گناه می کنند؟! آیا ایشان فکر قیامت خویش

 را نموده اند؟!  

دوست بازدید : 47 پنجشنبه 11 خرداد 1391 نظرات (0)

مکرر از او می شنیدند که می فرمود :

" من در سیر علم و تربیت دینی با امکاناتی که خدا برایم

فراهم آورده بود و بهره مندی علمی و درک فیض حضور

از استادان بزرگواری چون مرحوم آیه الله العظمی حاج آقا

حسین قمی و مرحوم آیه الله العظمی آقا میرزا مهدی

اصفهانی و عارف وارسته ،مرحوم حاج شیخ حسنعلی

اصفهانی و فیلسوف نامدار، مرحوم حجه الاسلام آقا بزرگ

شهیدی و ادیب توانا میرزا عبدالجواد نیشابوری و ده ها تن

دیگر از معاریف حوزه های علمیه در تمام زمینه های علوم

دینیه ، می توانستم آن راه را ادامه دهم و در همان سلک و

بر همان سبک و سیاق تا بالاترین درجات ممکن صعود نمایم

اما در یک ارزیابی اساسی و بر اساس ارشاد و راهنمایی

استاد بزرگوارم مرحوم میرزا مهدی اصفهانی برآن شدم که

راه دیگری را در خدمت دینی برای خود برگزینم و آن

ادامه ی راهی بود که میرزا وبرپایی مکتبی بود که اولا از

به دام افتادن مومنان جلوگیری کند و ثانیا با برنامه ای

آموزشی و حساب شده از یک سوجوانان شیفته را با مولای

محبوبشان امام عصرعجل الله تعالی فرجهآشنا نمایم و از سوی دیگر

آنان را در عرصه های فرهنگ دینی و باورهای اسلامی به

گونه ای تجهیز نمایم تا توان شناخت و شناساندن اسلام و

تشیع و دفاع از حریم مقدس امام عصرارواحنا فداه و مبارزه

با دشمنان آن حضرت را در خود بیابند.به یقین که این بیشتر

مرضی خدای بزرگ خواهدبود . البته این توفیق خدمتگذاری

مرهون ارشاد آن استادبزرگوار و دعاهای خالصانه ی

مرحوم پدرم بود ." 

                               منبع : کتاب آفاق انتظار


دوست بازدید : 66 دوشنبه 08 خرداد 1391 نظرات (0)

سال ها پیش ، عصر جمعه ای علامه ی بزرگوار و مجاهد ،

مرحوم آیه الله امینی در خانه ی محقر او در خیابان لرزاده پای

نهاد و در میان پلکان صدایش را شنید که مشغول درس و

بحث جدی است . با شناختی که از قدر و ارج علمی او

داشت ، پنداشت که لابد با جمعی از علما و فضلا در کار

مباحثه ی دینی است و آنگاه که پشت در ، تنها و تنها دو

کفش دید ، به فکر فرو رفت که این های وهوی و سر و صدا

برای دو تن چه معنا دارد ؟! با خود گفت : شاید دیگران کفش

ها را به درون برده اند ! اما وقتی به داخل اتاق رفت ، با

شگفتی دید استاد است ، تنها با دو شاگرد به اصطلاح

عامی ، اما از سر جان مایه گذاشته است و مطالب به آنان

می آموزد . آنگاه که پس از پایان درس ، از سر اعجاب موضوع

را از ایشان جویا شد، جوابی به این مضمون شنید :


" آقای امینی ! شما الغدیر نوشته اید . زحمت کشیده اید ، خدا اجرتان دهد ولی ما

"الغدیر" ناطق هم لازم داریم
. ان شاءالله خدای بزرگ  و امیرالمومنین

علیه السلام شما را تایید نمایند اما اگر شاگردانی در این بساط تربیت کنید که 

به طور گویا اهداف ولایت وغدیر را مطرح کنند و از آن دفاع نمایند ، البته

زحمات شما بهتر به ثمر می نشیند...."
                                                         منبع : کتاب آفاق انتظار
دوست بازدید : 75 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)

هزاران نفر در این کلاس ها تربیت شدند که هریک از آن ها امروز مبلغی

شایسته و استادی ارزنده هستند که ایل و تبار و اقوام و عشیره ی خود را از

 سقوط در منجلاب انحرافات محافظت می کنند و برخی از آن ها در

رده های بالای کشور انجام وظیفه می کنند . آیه الله حلبی فقیهی وارسته ،

خطیبی برجسته ، عالمی فرهیخته ، عاشقی دلسوخته ، سالکی از قید تعلقات

رسته و به عنایات خاص مولایش پیوسته بود ، ده ها جلد کتاب پربار به

رشته ی تحریر دراورد ، یک قرن تمام در خدمت فرهنگ تشیع بود ،

هزاران شاگرد تربیت کرد ، ده ها هزار جوان را از منجلاب گمراهی

 نجات داد و مکتب پربار انتظار را نهادینه کرد.

بیست سال آخر عمر گرانقدرش در عصر عارضه ی قلبی در بستر بیماری

سپری شد ولی در این مدت نیز همه روزه ارادتمندان به محضرش

می شتافتند و از روح نیرومندش درس خدمت و صلابت می گرفتند .

او چون سربازی جانباز تا لحظات آخر عمر لحظه ای از تلاش و کوشش

نیاسود و لحظه ای از تفکر ، تعلیم ، تربیت و مبارزه با دشمنان عقیده غفلت

نورزید .او به راستی مبارزی نستوه بود که در مرزداری و مرزبانی

 فرهنگ مهدویت هرگز صحنه را ترک نکرد و سنگر را خالی نگذاشت .

آیه الله حلبی در ایام جنگ جهانی دوم به شدت وارد سیاست شده ، لباس

رزم پوشیده ، پرچمی در دست گرفته ، بر ایوان بلندی در مشهد ایستاده ،

مردم را به مبارزه علیه انگلیسی ها دعوت می کرد .

وی نقش بسیار فعالی در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایفا کرد. او پس از

 نیم قرن تلاش سیاسی-عبادی به این نتیجه رسید که باید یک نهضت فکری

-عقیدتی در میان قشر جوان ایجاد کند و از این رهگذر توانست نهضت

عظیمی در سرتاسر میهن اسلامی تاسیس نموده ، به مدت بیست و سه

سال 1358- 1335ش آن را به بهترین شکل اداره کند . بی گمان موفقیت

 آیه الله حلبی در اداره و تربیت شاگردان در تاریخ معاصر نظیر نداشت ،

نویسنده ی  سطور خاطرات شیرین فراوانی از پرورش یافتگان این کلاسها

 به خاطر دارد که به نمونه ای از آن اشاره می کنم :

در دوران ستم شاهی یکی از سران بهاییت برای دخترش مجلس جشنی

ترتیب داد ، عوامل نفوذی آیه الله حلبی در محفل بهاییان کارت دعوت او را

 به دست آورده ، در تیراژ وسیعی چاپ کرده ، هزاران جوان مسلمان را

 در آن محفل وارد کردند . سه بار این مجلس در فواصل مختلف با

پنهان کاری و رعایت اصول ایمنی فراوان تکرار شد ، در هر سه مورد

هزاران نفر با در دست داشتن کارت مجوز وارد جلسه شده ، از برگزاری

 مجلس مانع شدند  .

مرگ او بر جنود ابلیس روزی مبارک و بر دوستان ، ارادتمندان ،

شاگردان و عاشقان حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه مصیبتی جانکاه بود .

آیه الله حلبی که در روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها دیده به جهان

گشوده بود ، در روز جمعه هفده رمضان 1376 ش در تهران به لقاء حق

 شتافت و در شب شهادت مولای متقیان علیه السلام به خاک سپرده شد .

مراسم نمازبرپیکر مطهرآن عالم فرهیخته با حضور صدها تن از شاگردان

و ارادتمندان در منزل شخصی ایشان برگزار شد و پیکر پاکش بر طبق

وصیت در آستانه ی مرقد مطهر شیخ صدوق در جوار حضرت عبدالعظیم

به خاک سپرده شد .

آیه الله حلبی در میان دوستان و ارادتمندان لقب شایسته ی " خادم الحجه"

را به خود اختصاص داده و به راستی شایسته ی این لقب بود .


 منبع کتاب بر کرانه  معرفت
دوست بازدید : 45 جمعه 29 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آیه الله حلبی برای خدمت ، سنگر منبر را برگزید ، سالیان درازی در مشهد ،


تهران و شهرهای دیگر به تبلیغ و ترویج پرداخت و هزاران دل مستعد را به


سوی حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف رهنمون شد .


جاذبه ی سخنرانی های استاد و تاثیر شگرف آن در میان اقشار جامعه ،


مسئولان رادیو محلی مشهد را بر آن داشت که از استاد تقاضا کنند


سخنرانی های پربار استاد از رادیو مشهد پخش شود .

 

استاد بر اساس اعتقاد راسخی که به گفتار مرحوم آیه الله کاشف الغطا داشت


 که فرموده بود : " هدایت جز با همان ابزار و ادواتی که ضلالت با آن ها


 پخش می شود ، منتشر نمی گردد" با این تقاضا موافقت نمود و شماری از


سخنرانی هایش به سال 1328 ش از رادیو مشهد پخش گردید ، سپس به


صورت مکتوب در آمده است و به صورت کتابی به سال های 1334


-1329 ش در تهران چاپ و منتشرگردید. در دوران سیاه رضاخان ،


 در شدت تیرگی ممنوعیت مجالس وعظ و خطابه ، روز عاشورا غسل


شهادت کرده ، بر فراز منبر رفت و طلسم را شکست و فرهنگ پربار


تشیع را برای عاشقان باز گفت . جلسات پربار استاد در محضر مراجعی


 چون : آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی ، آیه الله بروجردی و آیه الله خویی


 مورد عنایت و تایید خاص ایشان قرار گرفت .   بزرگترین خدمت آیه الله


حلبی تاسیس کلاس های عقاید در سطح کشور با نظم خاص و تحت نظر


اساتید کارشناس و کاردان و مبارزه ی جدی با دزدان عقیده ، به ویژه


فرقه ی ضاله ی بهاییت بود . این کلاس ها به عنوان " انجمن عقاید "


سالیان متمادی در سطح کشور ادامه یافت ، سپس به عنوان انجمن حجتیه


مشهور و نهادینه شد .در این کلاس ها گذشته از تقویت مبانی اعتقادی


جوانان ، هزاران جوان که تحت تاثیر تبلیغات فرقه ی ضاله در دامان


بهاییت سقوط کرده بودند شناسایی و هدایت شدند .


استاد برای نهادینه کردن این کلاس ها اساس نامه ای تنظیم کرده ،


هیات مدیره ای از بهترین اساتید متدین تعیین نمود و برای مصون ماندن


آن ها از تهاجم ساواک و اطلاعات جهنمی رژیم ، ماده ای در آن گنجانید


که این انجمن حق مداخله در مسایل سیاسی را ندارد ، واین حاکی از


آینده نگری و درست اندیشی وی بود ، ولی این تاکتیک صحیح و ارزشمند


 را برخی از یکسونگر ها نپسندیدند و استاد را به باد انتقاد گرفتند و برخی


 از آن ها بعد ها از کرده ی خود پشیمان شدند و حتی نوشته ی


اعتذار گونه ای در جراید رسمی کشود منتشر نمودند .


                           منبع : کتاب برکرانه ی معرفت

                                                                

                                                               ادامه دارد. . .
دوست بازدید : 89 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

         

ولادت : سیزده جمادی الاول 1318 هجری قمری -1280 شمسی-


در مشهد مقدس


پدر : مرحوم حاج شیخ غلام رضا ذاکر خراسانی، از تبار مرحوم


اعلم العلمای بیرجندی (ذاکر اهل بیت علیهم السلام)


اساتید ایشان :


1.      مقدمات و ادبیات : در محضر میرزاعبدالجواد نیشابوری مشهور به ادیب اول


2.      سطوح متوسطه  : در خدمت مرحوم حاجی محقق ، میرزا محمد باقر


مدرس رضوی و حاج میرزا جعفر شهرستانی


3.      سطوح عالیه     : از آیه الله حاج شیخ محمد نهاوندی و حاج میرزا


احمد کفایی(فرزند آخوند خراسانی)


4.      فلسفه و حکمت  : فاضل خراسانی و آقابزرگ شهیدی


5.      خارج فقه        : آیه الله حاج اقا حسین قمی


6.      خارج اصول    : آیه الله میرزا محمد آقا زاده


7.      اخلاق و اعتقادات: آیه الله سید علی سیستانی (جد مرجع معاصر) و


مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)


مهم ترین معمار فکری آیه الله حلبی ، مرحوم آیه الله میرزا مهدی


اصفهانی بنیانگذار مکتب تفکیک بوده که بیست سال در محضر آن


رادمرد به خوشه چینی پرداخت و در طی این مدت آموخته هایش را


نوشته بر استاد عرضه کرده و ده ها مجلد کتاب علمی ،فقهی ، اصولی


و عقیدتی محصول این دوران پربار استاد بود که همه ی آن ها را به


کتاب خانه ی آستان قدس رضوی تقدیم کرده و مورد استفاده ی


اهل تحقیق است .


مهم ترین اثر علمی استاد مجموعه ی تقریرات اصول استادش مرحوم


آیه الله میرزا مهدی غروی اصفهانی(متوفای1365ه) است ، که به سال


1350ه به تالیف آن پرداخته ، به استادش عرضه داشته ، استاد با دقت


آن را ملاحظه نموده ، نقطه نظرهایش را در کنار آن یادداشت نموده است .


 این مجموعه در چهار مجلد بزرگ تحت عنوان " تقریرات اصول"


در کتاب خانه ی آستان قدس رضوی نگهداری می شود .


از دیگر آثار ایشان :التوحید والعدل" و بحثی در عالم تشریع مورد


استفاده ی اهل تحقیق در مسائل عقیدتی است .


از آیه الله حلبی آثار عقیدتی فراوانی به صورت محدود تکثیر و در میان


 اساتید کلاس های انجمن عقاید منتشر گردیده که از مشهورترین آن ها


" نقد ایقان" در نقد عالمانه ی کتاب " ایقان" کتاب مقدس بابیان است.

                                                                                                    ادامه دارد ...

منبع : کتاب برکرانه معرفت

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 91
  • بازدید کلی : 4,633