باب الله امام زمان علیه السلام است . همین قدر که به من ناچیز التماس دعا می گویی
و درخواست می کنی ، همین قدر به خود امام زمان علیه السلام بگو و عرض نوکری
کن و بگو : نوکرت هستم و تو آقای من هستی .
همه ی خرج های غلام ونوکر به گردن آقا و ارباب است . اگر گرسنه باشد ،
برهنه باشد ، بیمار باشد ، خانه بخواهد ، همسر نداشته باشد ، تمام این ها به
عهده ی ارباب است که او را سیر کند ، بپوشاند ، مداوا کند ، منزل بدهد و
همسر برایش بگیرد . به آقا بگو من نوکر شما هستم و شما ارباب من هستید ؛
آخر به شما برمی خورد که نوکرت گرفتار باشد ! بده آقا . اگر رفتی و گفتی
و اثری ندیدی بر من نفرین کن .
برو در خانه ی امام زمان علیه السلام ؛ مثلا اگر به سامرا رفتی ، به سرداب مطهر
که خانه ی پدری امام زمان علیه السلام بوده برو ، به در خانه ی ملکی امام زمان
علیه السلام برو . بگو آمده ام و رها نمی کنم . نوکر کجا باید برود ؟ پیش آقا .
فرزند کجا باید برود ؟ پیش بابا . رعیت باید کجا برود ؟ پیش ارباب و شاگرد
کجا باید برود ؟ پیش معلم . شما آقا و مولا و معلم و ارباب من هستید ؛ تا نگیرم
نمی روم . اگر چه بچه ی چموشی هم هستم و دل شما از دست من خون است
و خودم هم معترفم
اما با تمام این ها کجا بروم ؟
« گزیده ای از سخنرانی مرحوم حلبی سال 1347 ه ش زاهدان»
« منبع : کتاب آفاق انتظار»