سال ها پیش ، عصر جمعه ای علامه ی بزرگوار و مجاهد ،
مرحوم آیه الله امینی در خانه ی محقر او در خیابان لرزاده پای
نهاد و در میان پلکان صدایش را شنید که مشغول درس و
بحث جدی است . با شناختی که از قدر و ارج علمی او
داشت ، پنداشت که لابد با جمعی از علما و فضلا در کار
مباحثه ی دینی است و آنگاه که پشت در ، تنها و تنها دو
کفش دید ، به فکر فرو رفت که این های وهوی و سر و صدا
برای دو تن چه معنا دارد ؟! با خود گفت : شاید دیگران کفش
ها را به درون برده اند ! اما وقتی به داخل اتاق رفت ، با
شگفتی دید استاد است ، تنها با دو شاگرد به اصطلاح
عامی ، اما از سر جان مایه گذاشته است و مطالب به آنان
می آموزد . آنگاه که پس از پایان درس ، از سر اعجاب موضوع
را از ایشان جویا شد، جوابی به این مضمون شنید :
"الغدیر" ناطق هم لازم داریم . ان شاءالله خدای بزرگ و امیرالمومنین
علیه السلام شما را تایید نمایند اما اگر شاگردانی در این بساط تربیت کنید که
به طور گویا اهداف ولایت وغدیر را مطرح کنند و از آن دفاع نمایند ، البته
زحمات شما بهتر به ثمر می نشیند...."
منبع : کتاب آفاق انتظار