چه بگویم از استاد عزیزی که آن چنان شیفته ی امام عصر علیه السلام بود که
هر هنگام که ضرورت می دید ، بی هیچ ملاحظه حتی در محضر بزرگان
دین ، آن چنان بی محابا در زمینه ی نام و یاد آن حضرت سخن به میان
می آورد که انسان از این همه تهور و بی باکی در شگفت می شد ؟! از آن
میان داستان ملاقات و گفتگوی ایشان در سنین جوانی با مجع عظیم جهان تشیع
مرحوم آیه الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی طاب ثراه معروف است که
چگونه - آن گاه که به خلوت ایشان راه یافت و امکان گفتگوی آزاد دست داد
- درباره ی ضرورت پرداختن واقعی به امام عصر عجل الله فرجه چنان غوغایی برپا
کرد که نه تنها خود گریست بلکه دانه های اشک بر چهره ی فرتوت آن پیرمرد
بزرگوار نیز در غلتاند و آن قدر گفت و گفت و گریست و گریاند تا سرانجام
آن مرجع پاک نهاد ، خود گزارشگر یکی از تجلیات شگرف مولایمان بر آن
روحانی والا مقام گردید . . .
منبع : کتاب آفاق انتظار